صبیه آسمان

صفحه ی ذهن کبوتر آبی ست :)

صبیه آسمان

صفحه ی ذهن کبوتر آبی ست :)

صبیه آسمان

از بلاگفا کوچ کرده ام ...
sabiyehasman.blogfa.com
دوباره میگویم صبیه آسمان کسی میشود درست مثل من:)
.
.
.
درباره ی پست هایی که امکان نظردهی ندارند،سکوت کنیم؛لطفا!
.
.
.
الهی طیب به قضائک نفسی...
پروردگارا!مرا به آنچه برایم مقدر کرده ای،راضی کن


اینستاگرام:
Fa_asmaniii

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

 میگویم غم و غصه هم حکایت همان دندان درد را دارد.دندان ت که درد میگیرد هی با زبان فشارش میدهی.با انگشت اشاره ات رویش میکوبی،سعی میکنی با بقیه ی دندان ها اذیتش کنی.خوشت می آید که درد بکشی.غصه هم همین طور است.غصه که داری انگار کیف میکنی وقتی اشک میریزی.برای خودت روضه ی تنهایی هایت را میخوانی.ذکر مصیبت همه ی اذیت هایی که شدی را زیر لب میگویی و زار میزنی.غم و غصه همان دندان درد است فقط اسمش تغییر کرده.همین 

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۴ ، ۱۹:۳۱
صبیه آسمان

وقتی وسط مهمانی بغض میکنی و برخلاف همیشه اشکت در می آید.تنها بهانه ات چه میشود؟دروغ مصلحتی،خبر فوت پدر یکی از دوستان



۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۴ ، ۲۳:۰۴
صبیه آسمان

بوی خورشت بامیه توی خانه پیچیده.هر بار که به آشپزخانه میروم ناخنکی میزنم و توی دلم دعا میکنم:خدایا،برکت سفره مون کم نشه،آخرین باره و بعد از نیم ساعت قولم یادم میرود.برنج طارم پخته ام با روغن کرمانشاهی.سالاد شیرازی درست کرده ام .روی ماست محلی با گل سرخ و نعنا و شوید نقاشی کرده ام.توی پارچ دوغ ،یخ میریزم.سبزی خوردن های شسته شده را داخل سبدهای چوبی کوچکم جا میدهم.تربچه ها را گل رز میکنم.پیازچه ها را گل داوودی.زعفران ها را با آب جوش قاطی میکنم.نارنجی میشود.برنج ها را با زعفران رنگ میکنم.بوی خورشت بامیه توی خانه پیچیده.دسرهای شکلاتی را از یخچال بیرون می آورم.ظرف های کثیف را میشویم.برای بعد از شام،چای دارچین دم میکنم.رومیزی گلدار را توی ماشین لباسشویی می اندازم و رومیزی چهارخونه ی آبی_زرد را جایگزینش میکنم.برنج را توی دیس میکشم.خورشت را توی پیاله های مسی سر میز می آورم.صدای آهنگ را زیاد میکنم و منتظرت می مانم تا بیایی.می آیی.زود تر از تصورم در را باز میکنی.بوی عطرت زودتر از خودت وارد خانه میشود.گوجه ها و سیب ها را در دست چپت گرفتی و کیفت را در دست راست.در را با پایت میبندی.طبق گفته ی مادربرگم خصوصیت یک مرد واقعی را داری.به گفته ی مادر بزرگم مردی که نتواند با دستش در را ببندد مرد واقعی ست.توی دلم غنج میرود از خوشی.الحمدالله میگویم بابت بودنت.بابت داشتنت.بابت همه چیز.بوی عطرت میگوید روز سختی داشتی.میگوید همکارت کل روز سیگار دود کرده.میگوید مترو مثل همیشه غلغله بوده.بوی عطرت را دوست دارم.خسته نباشید میگویم..بوی خورشت بامیه هم انگار همه چیز را در گوش ت گفته .خسته نباشید میگویی.بوی خورشت بامیه با عطر تنت مخلوط شده.بوی خوبی توی خانه پیچیده.



صبیه:شمام حس میکنید نوشتن تو وبلاگ داره یادم میره؟اشتباه حس میکنید.


صبیه:من حس میکنم فضای بلاگ یه جوریه.شمام حس میکنید؟

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۴ ، ۲۰:۰۱
صبیه آسمان