صبیه آسمان

صفحه ی ذهن کبوتر آبی ست :)

صبیه آسمان

صفحه ی ذهن کبوتر آبی ست :)

صبیه آسمان

از بلاگفا کوچ کرده ام ...
sabiyehasman.blogfa.com
دوباره میگویم صبیه آسمان کسی میشود درست مثل من:)
.
.
.
درباره ی پست هایی که امکان نظردهی ندارند،سکوت کنیم؛لطفا!
.
.
.
الهی طیب به قضائک نفسی...
پروردگارا!مرا به آنچه برایم مقدر کرده ای،راضی کن


اینستاگرام:
Fa_asmaniii

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

مبادا شب اول قبرمان برسد و بگوییم کاش یک ساعت زودتر رفته بودم روضه،کاش یک هزاری بیشتر در راه امام حسین(ع)خرج می کردم،کاش دستمال کاغذی توی کیفم را به بغل دستی ام تعارف می کردم،کاش.....
۱ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۵:۵۷
صبیه آسمان
مامان با تمام سریال های جنگی گریه کرده است.بچه ی جنگ است.متولد اندیمشک.اندیمشکی که هنوز هم دلش برایش تنگ می شود.یک روز که دشمن تا سر خیابانشان رسیده با ۱۳ نفر دیگر سوار یک پیکان شده اند و راه افتاده اند به سمت امنیت بیشتر.امنیت ِ بیشتر یعنی مثل الان؟نه.امنیت ِ بیشتر یعنی وقتی در خانه ی تان را باز کردی دشمن را سر کوچه نبینی.توی چادر خوابیده است.سوم و چهارم و پنجم دبستان را یک خط درمیان مدرسه رفته است.تمام امتحانات اول و دوم و سوم راهنمایی را در تابستان داده.مامان بچه ی جنگ است.پسرهمسایه را دیده که شهید شده.چند سالش بوده؟۱۱ سال.رفته بودند به یک جای امن.جایی که کمتر جنگ را حس کنند اما نکردند.مامان آن موقع ها هیچ چیز از جنگ نمی دانسته جز صدایی که منجر میشده تمام چراغ ها خاموش شود و بدوند به سمت زیرزمین.می دانید؟حالا جنگ خیلی وقت است که تمام شده.خیلی وقت است ۱۴ نفر سوار یک پیکان نشده اند.خیلی وقت است مامان اندیمشک نرفته اما در تمام این سال ها ،مامان با تمام فیلم و سریال های جنگی گریه می کند.گریه می کند و زیر لب می گوید جنگ خیلی بده،خیلی
۴ نظر موافقین ۱۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۵ ، ۲۰:۱۳
صبیه آسمان