من مرد تنهای شبم
يكشنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۳۸ ق.ظ
هیچ وقت مشهور نبودم.تعداد دوستان وبلاگی ای که از نزدیک دیدمشان صفر است.تعداد دوستان وبلاگی ای که شماره شان را دارم فقط سه تاست و تعداد دوستان مجازی که صدایشان را شنیده ام یک نفر است.پست هایم را تا به حال در تلگرام جا به جا نکرده اند.نوشته ام در هیچ کجای دنیا چاپ نشده است.گاها هیچ حرفی برای گفتن ندارم.آدرس وبلاگم را تازه امروز جرات کردم تا در اینستاگرامم بگذارم.دلم میخواهد کانال داشته باشم ولی حسم میگوید موفق نیستم.هیچ کس به هیچ چالشی دعوتم نکرده است.نه سطل آب یخ روی سرم ریخته ام و نه کیفم را جلوی دوربین خالی کرده ام.در کمتر عکسی تگ شده ام که هی فلانی !فلان عکس را ببین.وبلاگم شاید جزو وبلاگ های زرد محسوب شود.در کمال بی کلاسی جواب تک تک کامنت هایی که به من مربوط میشود را می دهم.وبلاگ نویسان موفق حتی یک بار هم وبلاگم را ندیده اند .کسی تاریخ تولدم را یادش نمی ماند.کسی تا به حال برایم بسته ی پستی یا حتی نامه نفرستاده است.تعداد محدودی هستند که وبلاگم را دنبال می کنند.اینقدر محدود که اگر بگویم اشکتان در می آید.نمی دانم چرا این ها را نوشتم .نمی دانم چرا این ها را گفتم.فقط این را می دانم که آدم بعضی وقت ها دلش به حال خودش می سوزد.دلش کسی را می خواهد که در دنیای مجازی بغلش کند.نازش کند.حتی ماچش کند.امشب داشتم به این فکر می کردم که در دنیای مجازی تنها ترینم.
#موقت
۹۵/۰۴/۱۳
فقط بعضیا این تنهایی رو زودتر میفهمن!
بعضیام انکار میکنن تنها بودن رو.
خوش به حال اونایی که از تنها بودن لذت میبرن و تنهایی رو به خلوت تبدیل میکنن.